Gaston and Leo are active in Antwerp's motorbike brigade. But the two are demoted to simple neighbourhood cops. When they track down a dangerous woman kidnapper and his accomplice, the pair soon find themselves back in favour. Before they can complete their sleuthing, they must escape the attentions of their wives.
Dode Hoek (Blind Spot) is the story of Jan Verbeeck, the uncompromising commissioner of the Antwerp drug squad. Known as Mr. Zero Tolerance, he is hugely popular with the people and the media. The country is thrown into commotion when he announces that he is leaving the police force just before the elections to join the extreme right party, VPV. On his last day as a policeman, he leads an investigation that takes him to Charleroi where a raid on a drug lab sets in motion a series of unforeseeable and fatal events.
کامرون پو که یک تفنگدار با افتخار در ارتش امریکا می باشد پس از اینکه برای دفاع از همسرش در یک نزاع با فردی مست وی را به قتل می رساند محکوم به حبس می شود . پس از هشت سال او آزاد شده و برای دیدن همسر و دخترش که تاکنون او را ندیده است به خانه خواهد رفت . هواپیمایی که او را به مقصد می برد یک هواپیمای ترابری است که یکسری قاتلین و تبهکاران حرفه ای توسط آن به زندانی با امنیت بسیار بالا در لوسیانا منتقل می شوند . پس از یک نقشه موفقیت آمیز ، تبه کاران با رهبری( سایروس) موفق می شوند کنترل هواپیما را بدست بگیرند و آنرا بسمت لوس آنجلس ببرند تا از آنجا با یک هواپیمای دیگر به یک کشور خارجی بگریزند . مقامات عالی رتبه پلیس تصمیم دارند هواپیما را در هوا منهدم کنند اما یک مارشال پلیس به اسم (وینس لارکین) راه حل دیگری سراغ دارد که این راه حل متوقف کردن تبهکاران به کمک کامرون پو است...
In August 1996, bus drivers Marcel Van Loock and Wim Moreels are apprehended by the Moroccan Customs for drug trafficking. Inside their bus, hidden behind a false compartment, they have discovered 700 pounds of hashish. Although the owner of the bus company is arrested as well and makes a full confession clearly indicating that both drivers were unaware of the hidden drugs, the Moroccan judge sentences both men to 5 years in the Moroccan prison of Tangiers. Nothing could have prepared the two men for life inside a Moroccan prison. Without food, clothes or medical care, they must learn how to take care of themselves to survive their stay in prison. Corrupt guards, corrupt lawyers and judges, a consul who doesn't care and frequent beatings are only part of the terrible prison. Meanwhile their families at home are left without any information, any help or any hope - finding out that their own government doesn't care for Belgian people in prisons abroad.
لسآنجلس. گروهی تروریست ادارهی مرکزی جدیدالتأسیس یک شرکت ژاپنی را تصرف میکنند و مهمانان شرکت کنندگان در مهمانی شب سال نو را به گروگان میگیرند. در این جا «جان مکلین» (ویلیس) پلیس نیویورکی، نبردی یک تنه را علیه مهاجمان آغاز میکند.
When his wife's murderer is released due to a procedural error, Luc will do everything in his power to stop it from happening... He is going to take justice into his own hands and will then compete with the constitutional state which let him down.
The Belgian PM is abducted and he finds his wife and children taken hostage. If he wants to see them again – alive – he has to kill the person he is meeting later that day. And that person is no less than... the president of the United States.
In one fell swoop, nine-year old David Van de Steen lost his mother, his father and his sister in an attack by the Brabant Killers in Aalst. His grandfather, Albert, has the well-nigh impossible task of giving David a new perspective on life, a future.
فرانسیس ایکس هامل (اد هریس) یک فرمانده سرتیپ و ژنرال دریادار آمریکایی است که به خاطر بی عدالتی و بی توجهی یعنی عدم ترفیع درجه و حمایت مادی و معنوی برای خود و خانوادهشان در دستگاه نظامی و حکومتی به همراه همتایان دریادار با رتبههای پائین تر خود تصمیم به قیام به شیوهای غیر انسانی میگیرند. وی و نیروهایش به انبار سلاحی حمله میکنند و تعدادی موشک مسلح به عامل عصبی وی.ایکس میربایند. سپس به جزیره آلکاتراز هجوم میبرند و در زندان آلکاتراز ۸۱ توریست را که برای گردش و تفریح و بازدید زندان آمادهاند در سلولهای زندان گروگان میگیرند و …
Rogue agent Gabriel Shear is determined to get his mitts on $9 billion stashed in a secret Drug Enforcement Administration account. He wants the cash to fight terrorism, but lacks the computer skills necessary to hack into the government mainframe. Enter Stanley Jobson, a n'er-do-well encryption expert who can log into anything.
«نیل مکالی» (دنیرو)، سارقی است که تخصصش انجام سرقت های بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسایل نقلیه ی مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وینسنت هانا» (پاچینو) نیز کارآگاهی است لس آنجلسی که مصمم است او را به دام بیندازد.
«نیکلاس وان اورتن» (داگلاس)، سرمایه دار مقیم سن فرانسیسکو، چهل و هشت ساله شده است. او به عنوان هدیه ی تولد، از طرف برادرش (پن) به شرکت مرموز CRS معرفی می شود تا در یک «بازی» شرکت کند. اما خیلی زود مشخص می شود که این «بازی»، به شدت واقعی است و خطرات بسیاری را به هم راه دارد...
بعد از اینکه به "چارلی کروکر" خیانت شد و در ایتالیا در حالتی رو به مرگ رها شد او و تیمش نقشه دزدی بزرگ طلا را از دوست سابق خود کشیدند...
"جان دوو"(کوین اسپیسی) قاتلی است که تصمیم گرفته است هفت نفر را که نماد هفت گناه کبیره هستند به قتل برساند. هدف او از این کار هشدار دادن به انسانهایی است که غرق در گناه روز خود را به شب می رسانند. مسئول پرونده این قتلها "دیوید میلز" (بردپیت) است، کاراگاه جوانی که تازه به نیویورک منتقل شده است. میلز با همکاری کاراگاه سامرست (مرگان فریمن) که در شرف بازنشستگی است قدم به قدم دوو را تعقیب می کنند اما حوادثی رخ می دهد که شرایط را تغییر می دهد. تغییری اساسی...
«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد.
دو مرد زندانی عهد می بندند که پس از چند سال، از طریق رفتار مناسب با عرف، به آرامش و رهایی نهایی دست یابند.
If you'd like to have a copy of this list exported to a CSV, click the "Export" button below. We will create the export and send it to you via email. Depending on the size of your list, this can take a few minutes to complete.